[ad_1]
آوالانچ بستری برای قراردادهای هوشمند و توسعه برنامههای غیرمتمرکز است که از راهکار ساب نت (Subnet) برای مقیاسپذیری استفاده میکند. هر یک از ساب نتها محیطی مجزا هستند که قابلیت همکاری با یکدیگر دارند. همچنین به گفته توسعهدهندگان آوالبز (AvaLabs) میتوان تعداد بیشماری ساب نت ایجاد کرد که هر کدام از آنها میتوانند شامل چندین بلاکچین با قابلیت سفارشیسازی باشند. لویجی (Luigi) معاون آوالبز، اخیرا در مصاحبهای در مورد چشمانداز آینده آوالانچ، اقدامات و دستاوردهای این شبکه در طول بازار نزولی، برنامههای آوالانچ برای سال ۲۰۲۴ و پروژههای مهمی که در صف راهاندازی هستند، صحبت کرده است. اگر آوالانچ بخشی از سبد سرمایهگذاری شما را به خود اختصاص میدهد، با میهن بلاکچین و این مصاحبه جذاب همراه باشید.
با میهن بلاکچین، بهترین قیمت خرید و فروش ارزهای دیجیتال رو پیدا کن!
مقایسه صرافی
چشمانداز و اهداف آوالانچ چیست؟
اجازه دهید با اهداف کلی و چشمانداز آینده آوالانچ شروع کنیم. این مسیر را چطور توصیف میکنید؟
مهمترین هدف آوالانچ (Avalanche) فراهم کردن بستری برای راهاندازی بلاکچین به سادهترین و سریعترین شکل ممکن است. بهعبارت دیگر آوالانچ میخواهد امکان استقرار شبکهها و برنامهها را روی شبکه بدون نیاز به مجوز فراهم کند. ما برای رسیدن به این هدف نباید به یک زنجیره متکی باشیم؛ بلکه به چندین زنجیره نیاز داریم. حالا ممکن است هر کدام از این زنجیرهها برای یک کاربرد خاص استفاده شوند یا به یکدیگر مرتبط باشند. بههر حال ما میخواهیم زیرساختی را ایجاد کنیم تا افراد بتوانند بلاکچینهای خودشان را بهصورت سفارشی، مقیاسپذیر و مقرونبهصرفه روی شبکهای با بهترین فناوری پیادهسازی کنند.
مدل اجماع (Consensus Model) آوالانچ از الگوریتم سایر شبکهها متمایز است. صادقانه بگویم هیچ بلاکچین دیگری نمیتواند به این نوع نهایی شدن تراکنشها دست پیدا کند؛ به ویژه با تعداد نودهایی که آوالانچ دارد. در حال حاضر فعالان صنعت اعتقادی به این روش ندارند؛ اما روزی فرا میرسد که ترجیح میدهند بدون قربانی کردن سایر ویژگیها، زنجیرهای با ۱۰,۰۰۰ نود داشته باشند. الگوریتم اجماع آوالانچ دقیقا همین کار را انجام میدهد و میخواهد بستری را فراهم کند تا افراد بتوانند بلاکچینهای خودشان را به راحتی روی شبکه مستقر کنند.
آیا آوالانچ یک بلاکچین لایه صفر است؟
از نظر شما آوالانچ لایه ۱ نیست. آیا آن را یک لایه صفر (Layer 0) میدانید؟
مطمئن نیستم که اصطلاح «لایه صفر» عبارت درستی در مورد آوالانچ هست یا نه؛ اما مطمئنا آوالانچ شبکهای از شبکهها است. زمانی که ما زنجیره سی (C-Chain) را مستقر کردیم، دو هدف داشتیم. اولا ایجاد مرکزی که در آن نقدینگی مورد استفاده قرار بگیرد و ثانیا میخواستیم نشان دهیم که مدل اجماع ما به کمک ماشین مجازی اتریوم (EVM) چه موفقیتهای بزرگی را بهدست میآورد. در آن زمان هنوز ایده رولآپها (Rollups) شکل نگرفته بود و تجربه استفاده از EVM با تراکنشهای تککلیکی که بلافاصله پردازش میشدند، جدید و بیسابقه بود. هنگامی که آوالانچ راهاندازی شد و برنامه استخراج نقدینگی آوالانچ راش (Avalanche Rush) شروع به کار کرد، بازخوردهای بسیار مثبتی داشت. همه از سرعت و کارآیی آن شگفتزده بودند و آوالانچ را به محیط آشنای اتریوم تشبیه کردند؛ اما با این تفاوت که سرعت پردازش بالاتری داشت. با همه این اوصاف زمانی که رولآپها روی کار آمدند، تجربه کاربری مشابهی را ایجاد کردند و همین باعث شد که نوآوری ما کمتر مورد توجه کاربران معمولی قرار بگیرد. البته هدف ما از این ایده، صرفا نمایش پتانسیل مکانیسم اجماع بود.
نکته مهم این است که سابنتهای (Subnet) آوالانچ وابسته به ماشین مجازی (VM) نیستند. به طور مثال تیمی داریم که یک سابنت مبتنی بر زبان برنامهنویسی Move به نام “Movement” را توسعه میدهد. همچنین در حال کار روی Hyper SDK داخلی هستیم که ماشین مجازی کاملا متفاوتی را برای سابنتها معرفی میکند. باید به این نکته هم اشاره کنم که دو ساب نت X-Chain و P-Chain از ماشین مجازی متفاوتی نسبت به EVM استفاده میکنند. علیرغم اینکه برخی آوالانچ را فورکی از اتریوم میدانند، واقعیت این است که شبکه اصلی ما از سه ماشین مجازی مجزا پشتیبانی میکند. بهعلاوه در حال گفتگو با چند تیم هستیم تا یک ساب نت سازگار با ماشین مجازی سولانا (SVM) راهاندازی کنیم.
هدف آوالانچ ساخت محیطی است که قابل سفارشیسازی باشد و ساب نتهای آن تا حد امکان منعطف باشند. در این صورت امکان استفاده از انواع ماشینهای مجازی یا هر محیط اجرایی فراهم میشود و شبکه میتواند از بهترین مکانیسمهای اجماع موجود استفاده کند. در نتیجه اتصال و یکپارچهسازی با سایر ساب نتها هم به آسانی انجام میشود. این ایده از طریق پروتکل ارتباطی میان سابنت به نام Avalanche Warp Messaging اجرا میشود.
دستاوردهای شبکه آوالانچ در طول بازار نزولی چه بود؟
ممکن است کاربران در مورد اقداماتی که در طول دوره نزولی بازار ارزهای دیجیتال انجام دادهاید، بیاطلاع باشند. در مورد دستاوردهایی که در این مدت بهدست آوردهاید، توضیح دهید.
شبکه آوالانچ در طول دوره نزولی از منظر فناوری روی چند موضوع متفاوت تمرکز داشت. یکی از آنها همین پروتکل ارتباط بین سابنتها (AWM) بود. اگر میخواهیم یک شبکه با ساب نتهای مختلف داشته باشیم، برقراری ارتباط بین آنها ضروری است؛ در غیر این صورت هیچ فایدهای ندارد. معماری آوالانچ به گونهای طراحی شده است که امکان برقراری ارتباط بین سابنتها را فراهم میکند. با وجود C-Chain که همه سابنتها قبلا در آن ثبت شدهاند، شبکه میتواند پیامها را به راحتی به همه سابنتها ارسال کند. این رویکرد کاملا با قابلیت ارتباط بین بلاکچینی (IBC) کازماس (Cosmos) متفاوت است. در پروتکل IBC اعتبارسنجها باید تمام اطلاعات را ذخیره کنند که به نوبه خود باعث ایجاد بار اضافه برای شبکه میشود. آوالانچ قصد دارد در آیندهای نزدیک پروتکل تلپورتر (Teleporter) را روی سرویس وب آمازون (AWS) راهاندازی کند. پروتکل AWM یک پروتکل ارتباطی ساده است؛ اما تلپورتر که روی آن ساخته میشود، برای افراد قابلاستفاده است.
به غیر از موضوعی که اشاره کردم، ما در طول بازار خرسی روی دو پروژه مهم دیگر هم کار کردیم که یکی از آنها فایروود (Firewood) است. همانطور که در جریان هستید رویکرد پروژه Monad برای موازیسازی با ماشین مجازی سروصدای زیادی بهراه انداخت. اما اخیرا موسس آن اعلام کرد که بهبود عملکرد موناد نه به دلیل موازیسازی با VM، بلکه ناشی از سفارشیسازی پایگاه داده بوده است. ما هم پس از دو تا سه سال تحقیق، پایگاه داده فایروود را راهاندازی کردیم. ماشین مجازی اتریوم فعلی روی موتور دیتا بیس LevelDB (توسعهیافته توسط گوگل) کار میکند که ربطی به بلاکچین ندارد. به همین دلیل ما روی بهینهسازی عملیات خواندن و نوشتن روی دیسک، افزایش سرعت و کاهش هزینه بلاکچین تمرکز کردیم. پایگاه داده Firewood با هر ماشین مجازی سازگار است و احتمالا در سال جاری روی میننت راهاندازی میشود.
سومین دستاورد ما در این مدت، توسعه Hyper SDK بود که یک کیت توسعه نرمافزاری با قدرت پردازش بالاست. صفر تا صد این کیت توسط تیم ما طراحی شده است و تجربهای شبیه به فعالیت در شبکه سولانا را در سابنتها فراهم میکند. هایپر اسدیکی یک ماشین مجازی با توان پردازش بالاست که از طریق یک لایه وب اسمبلی (WASM) استقرار قراردادها به زبانهای مختلف مانند کارمزدهای چند بعدی را امکانپذیر میکند. علیرغم اینکه Hyper SDK در مرحله آلفا قراردارد، توجهات بسیاری را جلب کرده است. بهطور مثال تیم NodeKit از آن برای ساخت یک ترتیبدهنده مشترک برای رولآپهای ساخته شده روی سابنتهای آوالانچ استفاده میکند. هایپر اسدیکی میتواند شبیه به Cosmos SDK به کیت بومی آوالانچ تبدیل شود؛ اما نسبت به آن سرعت بالاتری خواهد داشت.
آوالانچ روی چه حوزههای دیگری متمرکز است؟
بهنظر میرسد که حسابی مشغول بودهاید. در بین پروژههای متعددی که دارید، فکر میکنید کدام حوزهها برای مخاطب جذاب هستند؟
پتانسیلهای بسیاری در شبکه آوالانچ وجود دارد که قرار نیست دستنخورده باقی بمانند. بهویژه در حوزه گیمینگ، قرار است ساب نتهایی را راهاندازی کنیم که قابلتوجه هستند. بهطور مثال شرپنل (Shrapnel) یک ساب نت بازی بود که امسال راهاندازی شد. گانزیلا (Gunzilla) یکی دیگر از سابنتهای قابلتوجه است که برای من یک پروژه بلاکچینی هیجانانگیز به شمار میآید. حدود ۴ سال روی این بازی کار شده است. گان زیلا یک بازی برای دستگاههای پلیاستیشن و ایکسباکس است که در پسزمینه آن از یک ساب نت استفاده شده است. تیم سازنده این بازی که قبلا بازیهایی مانند کالاو دیوتی (Call of Duty) را توسعهدادهاند، کاملا باتجربه هستند. به همین دلیل فکر میکنم راهاندازی بازی Gunzilla با استقبال پرشوری همراه خواهد شد.
همچنین قراراست ساب نت TSM را بهزودی راهاندازی کنیم و در طی یک همکاری مشترک با شرکت Blitz که سازنده برنامههای گیمینگ است، ۳۰ میلیون کاربر به این زنجیره میپیوندند. بنابراین ساب نت TSM با یک پایگاه کاربری عظیم کار خودش را شروع میکند و ما میتوانیم سرویسهای دیفای و NFT را به آنها عرضه کنیم.
اما کاربران به موضوعات دیگری هم علاقه دارند. فکر میکنم همانطور که سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ با موج دیفای مواجه شدیم، این بار شاهد ورود شبکههای اجتماعی به بلاکچین هستیم. من بهطور خاص به بازارهای مصرفکننده مانند آوردن پلتفرم Yelp (پلتفرمی برای ثبت دیدگاههای کاربران در مورد کسبوکارهای مختلف) به بلاکچین فکر میکنم. ما برای توسعه حوزههای مختلف، زمان و منابع زیادی را به یافتن افراد و تیمهای متخصص اختصاص میدهیم. بهطور مثال اخیرا هکاتونی را با اختصاص ۱۰۰,۰۰۰ دلار با تمرکز روی بخش شبکههای اجتماعی و مصرفکننده برگزار کردیم. در مورد ایجاد نوآوری در این بخش مصمم هستیم و سعی میکنیم حرف و عملمان یکی باشد.
برنامه دیگری به نام کد بیس (Code Base) داریم که مدیریت آن را خودم بر عهده دارم. این برنامه یک شتابدهنده و مرکز رشد کسبوکارهای نوپا است که آن را شبیه به استارتآپ Y Combinator میدانم. هر سال دو گروه انتخاب میشوند که در هر گروه حداکثر ۱۵ تیم وجود دارد. هر یک از این تیمها ۵۰,۰۰۰ دلار کمک هزینه دریافت میکنند تا در مدت ۳ ماه برای مسابقه آماده شوند. تیمها باید به مدت یک هفته در جلسات حضوری شرکت کنند و بعد از آن جلسات بهصورت ماهانه برگزار میشود. پس از اتمام دوره، مسابقه با حضور چندین سرمایهگذار خطرپذیر (VC) و اختصاص ۴۰۰,۰۰۰ دلار به برندگان بهپایان میرسد. ما از این روش برای پیداکردن بنیانگذاران بزرگ در وب ۳ استفاده میکنیم.
بهنظر من در وب ۳ مشکل توسعهدهنده نداریم؛ بلکه چالش اصلی یافتن پروژههایی است که چشمانداز بلندمدت و طول عمر داشته باشند. آوالانچ سعی میکند از طرق مختلف این چالش را حل کند؛ اما در حال حاضر نمیتوانم به آنها اشاره کنم. امیدوارم امسال پروژههای قابلتوجهی را با همین شرایط معرفی و وارد بازار کنیم.
بهطور خلاصه باید بگویم که میخواهیم برنامههای عالی متناسب با بازار را پیدا کنیم؛ اما قبل از آن باید زیرساختی برای پشتیبانی داشته باشیم. نمیخواهیم یک محصول متناسب با بازار که افراد زیادی از آن استفاده میکنند را اجرا کنیم و بعد متوجه شویم که هیچ راهی برای مقیاسپذیری نداریم. باید به اندازه کافی توان عملیاتی داشته باشیم تا بتوانیم آنچه را که در سر داریم اجرا کنیم.
چرا سابنتهای آوالانچ گزینه مناسبی برای شرکتهای گیمینگ هستند؟
بهنظر میرسد که سابنتها عملکرد خوبی در حوزه گیمینگ داشتهاند. دلیل آن چیست؟
معتقدم آوالانچ پلتفرمی را بهوجود آورده است که توسعهدهندگان میتوانند هر چیزی را روی آن بسازند. اما مشکل این است که شرکتهای بازی نمیخواهند درگیر مسائل مرتبط با شبکه شوند. اجازه دهید با چند مثال منظورم را روشنتر کنم. موضوع اول مربوط به چالش لایه ۲ها در حوزه گیمینگ است. یک بلاکچین بازی با تعداد زیادی بازیکن و حجم بالای تراکنشها را تصور کنید که برای هر تراکنش یک سنت پرداخت میشود. حالا اگر اتفاقی مانند اعلام صورتجلسه نشست کمیته بازار آزاد فدرال (FOMC) باعث هجوم کاربران به شبکه لایه ۱ و افزایش هزینه تراکنشها شود، چه پیامدی برای بازی و شرکت ارائهدهنده آن دارد؟ شرکت ناگهان در موقعیتی قرار میگیرد که باید دلیل افزایش هزینه تراکنشها را به کاربران خودش توضیح دهد. این شکل از همبستگی منطقی نیست و هزینههای دو شبکه نباید وابسته به یکدیگر باشند. اما ماهیت شبکههای لایه ۲ همین است؛ نهتنها امنیت لایه ۱ها بلکه کارمزدهای متغیر آنها را هم به ارث میبرند. به نظر من این معماری برای گیمینگ و سایر کاربردهای خاص مناسب نیست.
اما در مورد بازیهایی که روی سابنت راهاندازی میشود، موضوع متفاوت است. کارمزدها بر اساس این شبکه تعیین میشود و درآمدی که به دست میآید حاصل فعالیت روی همین زنجیره است. بهعلاوه ارزشهای تولیدشده در همین زنجیره باقی میمانند. این یک نکته مهم است که اغلب نادیده گرفته میشود. به زودی شرکتها به این فکر میافتند که چرا باید کارمزد تراکنشهای بازی خود را به یک زنجیره لایه ۱ بدهیم؟ چرا آنها را برای خودمان نگه نداریم؟
همچنین شرکتها در حال حاضر به دلایل شخصی و نظارتی دنبال اجرای برنامههای خود در محیطهایی هستند که قابلسفارشی سازی باشد. آنها میخواهند خودشان تعیین کنند که چه کسی به برنامه دسترسی داشته باشد یا اعتبارسنجی را چه کسانی انجام دهند.
دومین نکته این است که آوالبز زمان زیادی را صرف ساختن چیزی به نام Cloud کرده است که با استفاده از آن میتوان با یک کلیک، ساب نت را پیادهسازی کرد. در صورت لزوم، کاربر میتواند موارد خاصی را مستقیما از طریق یک رابط کاربری گرافیکی (GUI) در ساب نت تنظیم کند. البته ما کاربر را تنها نمیگذاریم و نمیگوییم «برو بلاکچین خودت را بساز و به ما اطلاع بده که اوضاع چطور پیش میرود». ما فکر میکنیم که شما در این راه به کسی نیاز دارید که زنجیره را نظارت کند، همچنین به پروتکلهای فراخوانی از راه دور (RPC)، یک کاوشگر بلاکچین و موارد مشابه نیاز دارید. به همین دلیل همه این موارد را در قالب نرمافزار به عنوان سرویس (SaaS) در اختیار شما میگذاریم.
آخرین نکتهای که برای شرکتهای بازی مهم است، تیم پشتیبان است. حمایت و پشتیبانی از پروژههای بازی اهمیت زیادی دارد. اخیرا دو پروژه Mirai Labs و Tilt Yard از پالیگان به آوالانچ مهاجرت کردند. اینها دو پروژه گیمینگ روی پالیگان بودند که علت مهاجرتشان به آوالانچ را به صورت عمومی اعلام کردند. این نشاندهنده اهمیت کار تیم آوالانچ و تمرکز آنها در حوزه گیمینگ است.اینها دلایلی است که نشان میدهد سابنتها گزینه بهتری برای حوزه گیمینگ هستند.
مهمترین مزیت پروتکل AWM آوالانچ چیست؟
با راهاندازی کامل پروتکل پیامرسانی آوالانچ میتوان از محیط مجزای سابنتها با قابلیت همکاری استفاده کرد. درست است؟
بله، البته این تنها مزیت AWM نیست و به دلیل سرعت بالای نهاییشدن تراکنشها در شبکه آوالانچ، تراکنشهای بین سابنتها هم سریع انجام میشوند. میتوانید ساب نت خود را طوری پیکربندی کنید که زمان نهاییشدن تراکنش را به ۵۰۰ میلیثانیه کاهش دهید. در این صورت اگر بخواهید تراکنشی را روی یک ساب نت انجام دهید و بعد به ساب نت دیگر منتقل کنید، کل این فرآیند حدود ۳ ثانیه زمان میبرد. در واقع فرآیند بدون نیاز به بریج شخص ثالث برای یکپارچهسازی زنجیرهها انجام میشود و میتوانید خودتان با استقرار قراردادهای Teleporter این کار را انجام دهید. در صورت نیاز به راهنمایی میتوانید از دوره آکادمی آوالانچ کمک بگیرید.
اقدامات آوالانچ در حوزه توکنیزه کردن دارایی چیست؟
اجازه دهید گریزی هم به توکنیزه کردن داراییها داشته باشم. اخیرا لری فینک (Larry Fink) مدیرعامل شرکت بلک راک (BlackRock) در یک مصاحبه تلویزیونی گفت که فکر میکنم آینده امور مالی به سمت توکنایزکردن دارایی میرود. بهنظر میرسد که آوالانچ این ایده را کاملا جدی گرفته است؟ آیا درست است؟
آوالانچ تحت برنامه پراجکت گاردین (Project Guardian) که یک همکاری مشترک بین سیاستگذاران و صنعت مالی برای افزایش نقدینگی و کارآیی بازارهای مالی از طریق توکنیزهکردن دارایی است، با دو گروه همکاری میکند. یکی جیپی مورگان (JP Morgan) و آپولو (Apollo) و دیگری سیتی گروپ (Citigroup) و T Rowe.
شروع این همکاریها از مدتها پیش کلید خورده است و یک سال تمام روی آنها کار شده است. شعار ما همیشه دیجیتالیکردن داراییهای جهان (RWA) بوده است و از روز اول هم در همین راستا حرکت کردیم. به همین دلیل معتقدیم زیرساختی داریم که برای توکنایز کردن دارایی واقعا مناسب است.
برای اینکه اهمیت موضوع توکنایز کردن دارایی را نشان دهم، همیشه از این مثال استفاده میکنم. تصورکنید یک ساب نت برای جیپی مورگان و یک ساب نت برای سیتیگروپ راهاندازی شده است. هر دو، محیطهای کاملا مجزایی دارند و میتوانند محیط خودشان را کنترل کنند. با استفاده از پروتکل پیامرسان آوالانچ، سیتیگروپ میتواند پیامی را برای جیپی مورگان ارسال کند و تنها افراد دخیل در این پیام، اعتبارسنجهای دو طرف هستند. این نکته بسیار مهمی است؛ چراکه به شبکههای پل ارتباطی شخص ثالث نیازی نیست و هر یک از طرفها نباید به اعتبارسنجهای تصادفی اعتماد کنند.
ما همچنین اِورگرین سابنتها (Evergreen Subnets) را داریم که ابزارها و بلاکچینهایی با قوانین از پیش فعال شده هستند که بهطور خاص برای موسسات مالی طراحی شدهاند.
پروژههای آوالانچ برای سال ۲۰۲۴ چیست؟
آیا پروژهای در سال جاری راهاندازی میشود که نسبت به آن هیجانزده باشید؟
همانطور که پیشتر هم گفتم، من واقعا پروژههای Shrapnel و Gunzilla را دوست دارم. در حوزه دیفای مشتاق راهاندازی چند پروژه مختلف از جمله دلتا پرایم (Delta Prime) هستم که یک تیم واقعا عالی و استراتژیهای جذابی دارد. پروژه بعدی صرافی غیرمتمرکز Dexalot است که اولین ساب نت دفتر سفارشات محدود غیرمتمرکز (CLOB) را روی آوالانچ راهاندازی میکند. تجربه کار در این صرافی، چیزی شبیه به بایننس است با این تفاوت که غیرمتمرکز است.
هابل (Hubble) یکی دیگر از پروژههای قابلتوجه و شبیه به صرافی غیرمتمرکز dYdX است؛ با این تفاوت که روی ساب نت راهاندازی شده است. هابل یک صرافی برای معامله قراردادهای دائمی (Perps Dex) است.
ماینا سواپ (Myna Swap) هم یک پلتفرم برای توکنایز کردن داراییهای دنیای واقعی است. کاربران میتوانند کفشهای کتانی را بخرند و به دارایی دیجیتال تبدیل کنند. فکر میکنم تجربه جالبی باشد.
آوالانچ چطور میتواند به ساب نتهای نامحدود برسد؟
پروپزالی را از پاتریک اُ گری (Patrick O’Grady) با عنوان «پیش به سوی ۱۰۰,۰۰۰ ساب نت» مطالعه کردم. میخواهم نظر شما را در این مورد بدانم؟
تحقق این هدف به چند نکته بستگی دارد. اول اینکه باید هزینه ساب نتها را کاهش دهیم؛ اما نکته مهمتر ایجاد کاربردهای بیشتر است. تمام نکاتی که به آنها اشاره کردم، از جمله نوآوریهای مختلف، ما را به این هدف نزدیک میکند. حقیقت این است که ما نمیخواهیم زنجیرههای زیادی داشته باشیم که فقط مدت کوتاهی دوام داشته باشند. ما میخواهیم یک کسبوکار آنچین موفق در طولانی مدت باشیم.
جمعبندی
آوالانچ (Avalanche) شبکهای از شبکههاست و رقیبی برای اتریوم محسوب میشود. این شبکه برای حل چالش مقیاسپذیری، ایده سابنتها (Subnet) را مطرح کرده است که هر کدام محیطی مجزا هستند و قابلیت تعامل بین آنها وجود دارد. در این مطلب به مصاحبه اخیر معاون آوالبز پرداختیم که در آن به مسائل مهمی همچون اهداف و چشماندازهای آینده آوالانچ، دستاوردهای سال گذشته، تمرکز آوالانچ روی بخشهای مختلف مانند گیمینگ و توکنایز کردن داراییهای دنیای واقعی و پروژههای آینده آوالانچ در سال ۲۰۲۴ اشاره شده بود. نظر شما در مورد شبکه آوالانچ چیست؟ فکر میکنید آوالانچ میتواند جایگاه خودش را در بازار رمزارزها حفظ کند؟
[ad_2]